داستان مرد میلیونری که چشم درد داشت
تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان ارزانترین و موثرترین روش میباشد. آسان بیندیش راحت زندگی کن
آنهایی که رانندگی تازه یاد گرفته اند را تازه دیده اید سفت و محکم به رل چسبیده اند ، سرشان را به شیشه نزدیک می کنند و با دقت و وسواس عجیبی به جلو زل می زنند.
به محض اینکه راننده کناری بوق می زند بلافاصله و بدون هیچ مکثی سریعأ به سمت دیگر فرار می کنند و وقتی مجبورند در موقعیت های سخت سریع واکنش نشان دهند در مقابل حجم بالای اطلاعاتی که باید پردازش کنند و به کار بگیرند قفل می کنند و وسط چهار راه ترمز می زننـد و بقیه را به زحمت می اندازند.
هیـچ کس حـق ندارد با راننده در ماشیـن صحبت کند او همه حواسش را به تـک تـک اتفاقاتـی که در جـاده می افتـد معطـوف کرده است.
این راننده ها معمولأ بعد از رانندگی از بس که به اعصاب و ذهن خود فشار آورده اند به ساعت ها استراحت نیاز دارند و هر وقت صحبت از رانندگی در جاده های پر پیچ و خم می شود مثل بچه ها وحشت می کنند و سعی می کنند در ساعات خلوت وارد جاده ها شوند.
همین راننـده های مبتـدی چنـد سـال که می گـذرد و به قولی حرفه ای می شوند بسیار آسوده و راحت موقـع رانندگـی به صندلـی تکیـه می دهند و بدون زل زدن به جلو نگاهشان را طـوری تنظیـم می کنند که هم زمان با دیدن جلو روی آینه های بغل و آینه های جلو اشـراف داشته باشند آنها واکنش شان بسیار سریع و به موقع است می توانند موقع رانندگی با بقیه صحبت کنند و حتی اگر مجبور باشند و با وجـود این که منع قانونی دارد چای بنوشند و صحبت کننـد.
جاده هـای پر پیـچ و خـم و جـاده های خلـوت برای آنـها فرقـی ندارد در شرایـط بحرانـی واکنش هـای درستـی از آنـها سر می زنـد.
اگـر در زندگـی تان بـا یـک عالمـه مشکـل و درگیـری رو بـه رو هستیـد
شایـد بـه خاطـر آن است کـه بـا دقت و تمـام توجـه بـه ایـن مشکـلات چسبیده اید!
کمـی کنـار برویـد.
و انـرژی و دقت کمتـری روی مشکـلات صـرف کنیـد.
آن موقـع می بینیـد.
کـه چـه قـدر راحـت مشکـلات یکـی پس از دیگـری رفـع می شونـد.
به نام خداوند جان و خرد
جامی به حافظ القاب کاشف الاسرار می دهد
لقب لسان الغیب لقبی بود که مردم ابتدا به دیوان حافظ دادند. فال زدن به دیوان حافظ از بعد از وفاتش شروع شده است.
بارزترین نشانه سبکی قرآن عدم تلائم و فقدان انسجام ظاهری آن است.
ساختمان غزل حافظ نیز دارای روساخت گسسته است که متاثر از اسلوب سبکی قرآن است و همین ویژگی است که به حافظ امکان بخشیده در یک غزل از مفاهیم و موضوعات متنوع و مختلفی سخن بگوید و غزل خویش را به منشوری تبدیل کند که با تغییر تابش نور درخششی دیگر گونه بیابد.
ویژگی بارز دیگر قرآن و حافظ این است که هر دو قابل تاویل هستند.
اما دو تفاوت عمده بین حافظ و قرآن این است که:
1 – قرآن سراپا وحی است درحالی که سخن حافظ زمینی است و بشری
2 – قرآن غث و سمین و فراز و فرود ندارد در حالی که شعر حافظ هم غزل بلند و استوار دارد و هم اشعاری متوسط و ضعیف
قرآن در هیات کتابی زبانی ادبی هنری اش از این نظر که قرائت های مختلف در طول تاریخ پذیرفته است همانند دیوان حافظ است ( خرمشاهی ، فرصت سبز حیات ص 87)
شاخص ترین ویژگی ای که هر متنی را قابل تاویل می کند رمزی بودن آن است.
رمز و سمبل چیست؟!
صراحت نداشت سمبل به یک چیز خاص «تعریف کلی رمز و سمبل»
یونگ: راه دستیابی و آشنایی با دنیای پیچیده و بی کران «ناخوداگاه» را «فهم» رمز می داند.
می گوید: سمبل معرف چیزی مبهم ناشناخته یا پنهان از ماست، بنابراین یک کلمه یا یک شکل وقتی سمبولیک تلقی می شود که به چیزی بیش از معنی آشکار و مستقیم خود دلالت کند.
تفاوت رمز و سمبل با نشانه
اگر ما بتوانیم از راه کد و قرارداد به معنای واژه یا تعبیری دست یابیم دیگر آن رمز نیست بلکه نشانه است و اگر مبنای شباهت با علاقه ای مشخص در میان باشد استعاره است.
باید توجه داشت که پایه ی اصلی آن چه رمز را می سازد وجوه شباهت گوناگون و وجه شبه های لغزان و غیر قراردادی است که نتوان سر راست و با قرینه مشخص به مشبه دست بیابیم.
و اما سر در قرآن:
بعضی آیات جزو محکمات هستند ولی بعضی آیات قران جزو متشابهات که اینها به تاویل می روند در انها سری نهفته است که هر کسی به فراخور حال و دید خود از آن سر چیزی برداشت می کند در اصل:
آیینه ی قرآن بسته به حال و مقام هر فرد چیزی را برای او ظاهر می کند که با ظهوری که برای دیگران رخ می دهد متفاوت است و حتی همین شخص ممکن است در حال و مقامی دیگر معنای دیگری برایش ظاهر شود . ولی نکته ی مهم این است که در هر حال این معنی باید از لفظ متبادر شده باشد و در آیینه ی لفظ دیده شود و لفظ به عنوان آیینه ، فانی در معنی باشد. (کتاب وحدت وجود ، ص535)
سر در شعر حافظ:
از بعضی از اشعار حافظ که بگذریم بیشتر اشعار او رمز آمیز است و به همین دلیل است که خوانندگان با زمینه های فکری و علایق و عقاید مختلف از آن برداشت های گوناگونی دارند.
هر متن مقدسی ویژگی رمزی بودن را خواه ناخواه دارد، زیرا بارزترین ویژگی متون مقدس رمز آلود بودن آنهاست.
هر متن مقدسی دارای چند لایه است که بر هم سوارند و هر کس به قدر فهم خود معنای لایه ای را درک می کند و اندازه ی این فهم و درک موقوف به میزان رازآموزی و راز آشنایی و درجه ی تکامل عقلانی و اخلاقی و روحانی خواننده است و وجود همین لایه های چندگانه در نوشته ای مقدس وجه ممیز آن از اثر دیگر به قلم نویسنده ای «دنیوی» ولو سخت فرهیخته و هنرمند است.
(مدخلی بر رمزشناسی، ص49)
رمز و سر در شعر حافظ فراوان است
همان لطیفه نهانی که عشق از آن خیزد.
همان «آن» حافظانه که در پوست لفظ و عبارت نمی گنجد وقدرت نشئه آوری و مست کنندگی اش ابریق را درهم می شکند اما از آن چیزی که می توان تشریحش کرد و به چشم تماشاگران مشتاق کشاند جز پوسته و پیگر شعر نمی تواند باشد.
جان و روح هر اثر مقدسی، چیزی نیست که بتوان آن را بر میز تشریح کشاند و تکه تکه کرد و اجزای آن را زیر ریزبین به تماشا نشست.
می توان الفاظ و آرایه های ادبی شعر حافظ را بررسی کرد و حتی تا حوزه ی معانی به شرح و تفسیرش پرداخت.
اما آن عشوه و کرشمه های دلبرانه و جادویی شعر حافظ را که در هر حال طوری، و در هر سن و سال و موقعیتی به گونه ای برای ما رخ می نماید و دل می رباید نمی توان از راه تشریح و مثله کردن به آن دست یافت .
به یاد داشته باشیم هر چه یک متن مقدس را به حیطه ی ساختار شکنی جدید بکشانیم از دریافت بطن های پنهانی و جان و روح آن اثر دور می شویم
(هم می دانیم که نقد ساختاری بیشتر تحت تاثیر فرهنگ و تمدن امروز غرب است.)
امروز دانش ما نسبت به اشعار حافظ بیش از گذشتگان است اما آن هاله ی قداست و آن انس و خلوت و روحانیتی را که با اشعار حافظ داشتیم از دست داده ایم و این همدلی و نفوذ معنوی هنوز گاه برای کسانی پیش می آید که از روی اعتقاد و باور عمیق با خواجه خلوت می کنند و به اشعارش تفال می زنند. تنها در این حالت است که ما به شکار حافظ نمی رویم. بلکه خود از صمیم دل، خویش را به آن جاذبه و تصرف روحانی خواجه و اشعارش می سپاریم تا با دل ما سخن بگوید.
بررسی واژگان عرفانی:
مثلا زلف به تعبیری رمز عالم کثرت است.
عراقی آن را : «غیب هویت که هیچ کس را به آن راه نیست» ترجمه کرده است.
شیخ محمد لاهیجی وجوه متعددی برای آن به کار برده است :
-در ظلمت و پریشانی
-درازی بر زلف اشاره به عدم اعضا موجودات و کثرت تعینات
-پرده روی محبوب بودن که گاهی کنار زده می شود و آن جمال حقیقی و وحدت محض رخ می نماید.
-چین و شکن زلف به حلقه های دام که عاشق را در بند خود می افکند.
-زلف لحظه ای آرام و قرار ندارد و هر لحظه به شکل و گونه ای در می آید. و اشاره به احوال و عوالم کثرت نیز هر دم به صورتی بر سالک چهره می نماید.
این واژه 147 بار در دیوان خواجه به کار گرفته شده است و در هر بیت بر وجه یا وجوهی از صفات زلف تاکید شده است.
به عنوان نمونه در چند بیت زیر بر آشفتگی ، خم اندر خم بودن ، عطر آگین بودن، دام گونگی و غیب هویت اشاره دارد.
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست
خزنیه دل حافظ به زلف و خال مده که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
خیال زلف تو گفتا که جان و سیله مساز کز این شکار فراوان به دام ما افتد
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
شرح شکن زلف خم اندر خم جانان کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
زلف چون عنبر خامش که ببوید هیهات ای دل خام طمع این سخن از یاد ببر
رمز های صوفیانه در شعر حافظ از یک سو صورتگران را به خود مشغول می کند و از دیگر سو اهل نظر و صاحبان بصیرت به جستجوی دریافت بطنی از بطون نهفته در دل این رمزها، سر در آن فرو می برند و تا کجا سر بر کنند ، معلوم نیست و بدین گونه حافظ با زبان رمزآمیز خویش عالم ملک و ملکوت و جسم و جان و ماده و روح و زمین و آسمان را به یکدیگر پیوند می زند و آنها را با هم آشتی می دهد تا هر کس به اندازهه ی تشنگی اش و فراخور ظرفیت و قدرت دریافت اش از زلال شعر او عطش بنشاند.
در کنگره حزب کمونسیت شوروی سابق درهنگام سخنرانی نیکیتا خروشچف که با تقبیح جنایتهای استالین، جهان را شگفت زده کرد، یک نفر از میان جمعیت فریاد برآورد:
رفیق خروشچف، وقتی بیگناهان اعدام میشدند، شما کجا بودید؟ خروشچف گفت : هرکس این را گفت از جا برخیزد. اما هیچ کس از جایش تکان نخورد.
خروشچف ادامه داد : خودتان به سوال خودتان پاسخ دادید.
درآن زمان من همان جایی بودم که الان شما هستید.
والدین باید سعی کنند به فرزندانشان بیاموزند جز برای کارهای علمی و آموزشی، از رایانه و بهویژه بازیهای رایانهای استفاده نکنند. "
اینها بخشهایی از سخنان پروفسور مجید سمیعی رئیس انجمن جراحی قاعده مغز جهان و چهره ماندگار علمی ایران بود که صبح دوشنبه در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران ایراد شد.
وی افزود: تا میتوانید کودکان را از رایانه دور کنید چون حجم عظیم اطلاعات و دادههایی که به مغز کودک وارد میکند باعث آلودگی مغزی و فکری در او میشود و بهویژه بازیهای رایانهای که بهمدت طولانی استفاده شود جز تلف کردن انرژی مغزی و آسیبهای جسمی و مغزی به کودکان دستاورد دیگری ندارد.
پروفسور سمیعی که در یک سخنرانی بینرشتهای با موضوع آموزش بهینه مغز برای مدیریت سخن میگفت افزود: مغزانسان ها معمولاً در حدود ۱۳۰۰تا ۱۴۰۰گرم وزن دارد اما وزن مغز خانمها کمی کمتر از آقایان است اگرچه کیفیت و بازدهی مغز خانمها از آقایان بیشتر است، به همین دلیل است که خانمها قادرنددر آن واحد چند کار را با هم انجام دهند و قبولی بیشتر خانمها در دانشگاهها نیز به همین دلیل است.
وی اضافه کرد: مغز انسان در حدود ۱۰۰میلیارد سلول به نام نرون دارد، از ابتدای تولد این سلولها در مغز کودک وجود دارد اما ارتباطات میان این سلولها بهتدریج شکل میگیرد بهطوری که در دو سالگی کودک میتواند همهچیز را یاد بگیرد اما متأسفانه قدرت درک و فهم کودکان در این سنین زیاد جدی گرفته نمیشود. وی ضمن مقایسه مغز انسان با رایانه و میکروپروسسور آن گفت: با وجود پیشرفتهای گسترده علمی در دنیا و رشد علم روباتیک هنوز رایانه یا روباتی که بتواند با شنیدن یک لطیفه بخندد وجود ندارد یا روباتی که بتواند با مشاهده محیط اطراف شعر بگوید ساخته نشده
است. وی تصریح کرد: ما تازه در ابتدای راه شناخت رازهای پیچیده مغز انسان
هستیم.
وی با اشاره به مادهای به نام دوپامین که در مغز ترشح میشود گفت: با ترشح دوپامین، مغز شفافیت پیدا کرده و انسان میتواند خوب فکر کند و بررسیها نشان داده در حالت تمرکز فکری، دوپامین مغز بیشتر است و هر انسانی خودش میتواند زمان ترشح این ماده مغزی را تشخیص دهد. این زمان بهترین وقت برای کارهایی است که نیاز به تمرکز شدید دارد. البته باید مغز را مرتبا تمرین داد و نگذاشت تنبل شود و گرنه کاراییاش کمتر میشود.
وی عوامل مهمی را که باعث تأثیر بر آموزش در علم مدیریت میشود به این ترتیب ذکر کرد:۱- قابلیت و توانایی دانشجو و استاد ۲- دانش و رفتار استاد ۳- آگاهی و حساسیت استاد ۴- رعایت اخلاق و احترام متقابل ۵- درک نیازهای دانشجویان ۶- انعطاف پذیری در برابر مسائل جدید.
وی اضافه کرد: استادان باید بهطور مرتب دانش و یافتههای جدید را فراگرفته و به دانشجویان خود بیاموزند و در رشته تخصصی خود به روز باشند.
وی به نقش انگیزه در رشد علمی افراد اشاره کرد و گفت:انگیزه شامل دو بعد است؛ انگیزه درونی و محیطی. انگیزه درونی یا خودبهخودی نوعی عشق است، آیا شما میتوانید عشق را تعریف کنید. علم مغز و اعصاب هنوز نتوانسته عشق را تعریف کند و عشق هنوز از نظر دانش مغز و اعصاب یک راز است. وی در ادامه به پاداش و جایزه بهعنوان ایجادکننده انگیزه ثانویه یا محیطی اشاره کرد و گفت: بدون پاداش انگیزهای وجود ندارد و این برای همه انسانها اثبات شده است.
پروفسور سمیعی گفت: انگیزه ثانویه شامل ارتقای استانداردهای زندگی انسان و افتخار، شهرت و رضایت است اما انسانهایی که با عشق کار میکنند و انگیزه درونی قوی دارند رمز موفقیت خود و جامعهشان هستند.وی گفت: از نظر من بزرگترین لذت زندگی انسان کمک به همنوع بدون هیچگونه انتظاری است. به همنوعان خود محبت کنید و هیچ وقت بهخودتان مغرور نباشید و قدر سلامتی خود را بدانید و به استادان خود احترام بگذارید و فقط بهدنبال پول درآوردن نباشید.
یه مرد با چشم هایش عاشق می شود یه زن با گوش هایش ...
برای همینه که زن ها آرایش میکنن و مردها دروغ میگن
آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد
هیچ نشانه خاصی!
فقط با هر صدایی برمیگردد . .
یکم بیشتر هوای اینایی که مارو میخندونن داشته باشیم ، اونا تو تنهایی هاشون بیشتر غصه می خورن ...
میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه :
این که هر کاری در توانت هست براش انــــجام بدی ،
آخــــرش بـرگرده بگه :
مگه من ازت خواستم . . .
همهٔ رابطهها با جملهٔ " تو با بقیه فرق داری " شروع میشه . . .
و به جمله " تو هم مثل بقیه ای " ختم میشه . .
کـاش مـی فـهـمیـدی ....
قـهـر میـکنم تـا دسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی:
بـمان...
نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛
و آرام بـگویـى:
هـر طور راحـتـى ... !