آخه فقر فرهنگی تا کجاااااااااااااااااااااا......
دیروز امیر رضا(پسربزرگم که تازه کلاس اول ابتدایی رو تموم کرده) یه کتاب دست گرفته بود و گفت بابا این کتاب خیلی برام جذابه میخونم لذت میبرم ولی بعضی از کلماتش رو متوجه نمیشم...
یه نگاهی به کتاب انداختم کتاب خلاصهی روان شدهی داستان<رستم و سهراب> بود که به قول امیررضای کوچولو صفحهی آخرش خیلی گریهآور و حزنانگیز بود و وقتی با دوستاش تو مدرسه خونده بودن همگی اشک از چشمشون جاری شده بود... وقتی کتاب رو گرفتم که بعضی از اصطلاحاتش که کمی سخت بود رو براش توضیح بدم وسوسه شدم تا دوباره این کتاب رو بخونم. وقتی خوندم ناخودآگاه اشک از چشمم جاری شد و به زبان و قلم فردوسی بزرگ بخاطر آفریدن چنین شاهکاری که بزرگترین تراژدی دنیاست آفرین گفتم. پس از خواندن داستان فکر کردم چی میشد بجای این همه چرت و پرتی که خدا میدونه چقدر هزینه میشه تا خریداری بشه و از صدا وسیمای ما به خورد مردم این کشور بدهند چرا تا کنون یک پرده از شاهنامه به صورت درست و حسابی در این مملکت ساخته و پرداخته نشده.... حرف زدن در این زمینه جز اینکه بر افسوسمان بیفزاید حاصلی دیگر در بر ندارد که: گوش اگر گوش تو و ناله اگر نالهی ماست البته آنچه به جایی نرسد فریاد است..... حال خبر زیر رو که امروز توی یکی از سایتها خوندم رو مرور کنید....... دیگر هیچ چیزی برای گفتن ندارم فقط باید به حال و روز این فرهنگ و این صدا و سیما و این ملت گریست..... بخوانید....
خودكشي يك جوان بخاطر عشق به سوسانو(هنرپيشه افسانه جومونگ)!
به گزارش كلمه به نقل از پايگاه اطلاعرساني دنانيوز، اين جوان كه پس از تماشاي سريال جومونگ بشدت به سوسانو علاقهمند شده بود و قصد ازدواج با او را داشت، هنگامي كه خانوادهاش را از اين تصميم مطلع كرد، با مخالفت آنها روبهرو شد.
جوان ياسوجي از پدرش خواست تا با فروش گوسفندانش هزينه سفر وي به كشور كره و يافتن سوسانو را تامين كند و زماني كه متوجه شد خانوادهاش حاضر به فروش گوسفندان نيستند، با خوردن قرص اقدام به خودكشي كرد.
به دنبال اين ماجرا، والدين جوان عاشق پيشه او را به بيمارستان منتقل كردند و با تلاش پزشكان، او از مرگ حتمي نجات يافت.
پدر اين جوان در ارتباط با اين موضوع گفت: پسرم تصور ميكرد براحتي ميتواند به كشور كره سفر و با هنرپيشه زن اين سريال ازدواج كند و زماني كه به وي گفتم مبلغ فروش كل گوسفندان كه تمام دارايي من است كمتر از يك ميليون تومان است، او نيز در اقدامي عجيب دست به خودكشي زد و اگر كمي دير به بيمارستان ميرسيد، به طور حتم جان خود را از دست ميداد. آخرين خبرها از وضعيت جسماني جوان ياسوجي حاكي است كه حال وي رو به بهبود است و از مرگ حتمي نجات يافته است
با خود زمزمه میکنم......<خدایا در کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژندهی خود را؟؟؟>.....
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من!